لزوم تدوین برنامه ششم توسعه گیلان

 بر مبنای الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت

جواد شفیعی ثابت-کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی

 ماههای آینده فرصت زمانی باقیمانده جهت تدوین برنامه توسعه پنجساله ششم نظام مقدس جمهوری اسلامی است و استان گیلان نیز براساس پیشینه حرکت در برنامه های قبلی، بایستی با نگاه آسیب شناسانه و کارشناسانه به گذشته؛ مسیر پیشنهادی برنامه ششم، برای حرکت رو به رشد یکی از مهمترین و مستعد ترین استانهای کشور را برنامه ریزی نماید.

آنچه امروز مورد تاکید همه مسوولین نظام است تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است؛ تا جائیکه در متن نامه ابلاغی سیاست های کلی برنامه پنجم توسعه توسط مقام معظم رهبری نیز آمده است:«انتظار دارم در دورۀ پنجساله آینده { برنامه پنجساله پنجم توسعه} اقدامات اساسی برای تدوین الگوی توسعه ایرانی ـ اسلامی که رشد و بالندگی انسانها بر مدار حق و عدالت و دستیابی به جامعه ای متکی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی و تحقق شاخصهای عدالت اجتماعی و اقتصادی در گرو آنست، توسط قوای سه گانه ی کشور صورت گیرد»

=================================== اصل مطلب در ادامه ....

پی نوشت: اصل این یادداشت در ماهنامه تخصصی علوم انسانی در حوزه سیاستگذاری ویژه نامه گیلان <مدرسه اسلامی علوم سیاسی> منتشر شده است که جهت بازنشر در سایت شخصی قرار میگیرد. هرگونه بهره برداری و بازنشر با ذکر منبع بلامانع می باشد.

لزوم تدوین برنامه ششم توسعه گیلان

 بر مبنای الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت

جواد شفیعی ثابت

کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی

 

ماههای آینده فرصت زمانی باقیمانده جهت تدوین برنامه توسعه پنجساله ششم نظام مقدس جمهوری اسلامی است و استان گیلان نیز براساس پیشینه حرکت در برنامه های قبلی، بایستی با نگاه آسیب شناسانه و کارشناسانه به گذشته؛ مسیر پیشنهادی برنامه ششم، برای حرکت رو به رشد یکی از مهمترین و مستعد ترین استانهای کشور را برنامه ریزی نماید.

آنچه امروز مورد تاکید همه مسوولین نظام است تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است؛ تا جائیکه در متن نامه ابلاغی سیاست های کلی برنامه پنجم توسعه توسط مقام معظم رهبری نیز آمده است:«انتظار دارم در دورۀ پنجساله آینده { برنامه پنجساله پنجم توسعه} اقدامات اساسی برای تدوین الگوی توسعه ایرانی ـ اسلامی که رشد و بالندگی انسانها بر مدار حق و عدالت و دستیابی به جامعه ای متکی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی و تحقق شاخصهای عدالت اجتماعی و اقتصادی در گرو آنست، توسط قوای سه گانه ی کشور صورت گیرد»

دغدغه های مقام معظم رهبری در این بیانات شفاف ترین مسیر پیش رو را نشان میدهد« ما وقتى می گوئیم پیشرفت، نباید توسعه‏ به مفهوم رایج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سیاسى و جهانى و بین‌المللى حرف رایجى است. ممکن است پیشرفتى که ما میگوئیم، با آن چه که امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده میشود، وجوه مشترکى داشته باشد - که حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، کلمه‏ پیشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد که با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبایستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعه‏ى غربى - با همان مختصات و با همان شاخص ها - نیست. غربى‏ها یک تاکتیک زیرکانه‏ تبلیغاتى را در طول سالهاى متمادى اجرا کردند و آن این است که کشورهاى جهان را تقسیم کردند به توسعه‏یافته، در حال توسعه و توسعه‏نیافته. خوب، در وهله‏ى اول انسان خیال میکند توسعه‏یافته یعنى آن کشورى که از فناورى و دانش پیشرفته‏اى برخوردار است، توسعه‏نیافته و در حال توسعه هم به همین نسبت؛ در حالى که قضیه این نیست. عنوان توسعه‏یافته - و آن دو عنوان دیگرى که پشت سرش مى‏آید، یعنى در حال توسعه و توسعه‏نیافته - یک بارِ ارزشى و یک جنبه‏ى ارزش‏گذارى همراه خودش دارد. در حقیقت وقتى میگویند کشور توسعه یافته، یعنى کشور غربى! با همه‏ى خصوصیاتش: فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهت‏گیرى سیاسى‏اش؛ این توسعه‏یافته است. کشور در حال توسعه یعنى کشورى که در حال غربى شدن است؛ توسعه‏نیافته یعنى کشورى که غربى نشده و در حال غربى شدن هم نیست. این جورى میخواهند معنا کنند. در واقع در فرهنگ امروز غربى، تشویق کشورها به توسعه، تشویق کشورها به غربى شدن است! این را باید توجه داشته باشید. بله، در مجموعه‏ى رفتار و کارها و شکل و قواره‏ کشورهاى توسعه‏یافته‏ غربى، نکات مثبتى وجود دارد - که من ممکن است بعضى‏اش را هم اشاره کنم - که اگر بناست ما اینها را یاد هم بگیریم، یاد می گیریم؛ اگر بناست شاگردى هم کنیم، شاگردى میکنیم؛ اما از نظر ما، مجموعه‏اى از چیزهاى ضد ارزش هم در آن وجود دارد. لذا ما مجموعه‏ غربى شدن، یا توسعه‏یافته‏ به اصطلاحِ غربى را مطلقاً قبول نمی کنیم. پیشرفتى که ما میخواهیم چیز دیگرى است.»[1]

   استان گیلان نیز نیازمندآن است در مسیر برنامه ریزی و طراحی و تدوین برنامه ششم توسعه براساس شاخصهای الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت برمبنای اسناد و سوابق سیاست‌ها، برنامه‌ها و قوانین مرتبط با توسعه تدوین گردد. هم اکنون در کشور ما بعد از قانون اساسی و سند چشم‌انداز بیست ساله و وصیت‌نامه سیاسی-الهی امام خمینی (ره) شاهد34سیاست‌ کلی هستیم که عبارتند از:

۱- سیاست‌های کلی نظام در بخش «شبکه‌های اطلاع‌رسانی رایانه‌ای»۲- سیاست‌های کلی نظام در بخش «انرژی»۳- سیاست‌های‌ کلی نظام در بخش‌ «امنیت‌ اقتصادی»۴- سیاست‌های‌ کلی‌ برنامه‌ سوم‌ توسعه۵- سیاست‌های‌ کلی نظام‌ در بخش‌ «منابع‌ طبیعی»۶- سیاست‌های‌ کلی‌ نظام‌ در بخش‌ «منابع‌ آب»۷- سیاست‌های‌ کلی‌ نظام‌ در بخش‌ «معدن»۸- سیاست‌های‌ کلی نظام در بخش‌ «حمل‌ و نقل»۹- سیاست‌های‌ کلی نظام در بخش‌ «امنیت‌ قضایی»۱۰- سیاست‌های‌ کلی نظام در بخش‌ «مشارکت‌ اجتماعی»۱۱- سیاست‌های کلی نظام در بخش «شهرسازی»۱۲- سیاست‌های کلی نظام در بخش «مسکن»۱۳- سیاست‌های کلی برنامه چهارم توسعه۱۴- سیاست‌های کلی نظام در بخش تشویق «سرمایه گذاری»۱۵- سیاست‌های کلی نظام در بخش «رشد و توسعه فناوری»۱۶- اصل ۴۴ قانون اساسی۱۷- سیاست‌های کلی نظام در بخش «مالی»۱۸- سیاست‌های کلی نظام برای «رشد و توسعه علمی و تحقیقاتی کشور در بخش آموزش عالی و مراکز تحقیقاتی»۱۹- سیاست‌های کلی نظام برای «پیشگیری و کاهش خطرات ناشی از سوانح طبیعی و حوادث غیرمترقبه»۲۰- سیاست‌های کلی نظام در بخش «کشاورزی»۲۱- سیاست‌های کلی نظام در بخش «صنعت»۲۲- سیاست‌های کلی نظام برای «حفظ شأن و استقلال قضات»۲۳- سیاست‌های کلی نظام برای «ترویج و تحکیم فرهنگ ایثار و جهاد و ساماندهی امور ایثارگران»۲۴- سیاست های کلی بند «ج» اصل چهل و چهار قانون اساسی۲۵- سیاست‌های کلی نظام برای «مبارزه با مواد مخدر»۲۶- سیاست‌های کلی نظام در بخش «مدیریت نظام اداری»۲۷- سیاست‌های کلی نظام در بخش «پدافند غیرعامل کشور»۲۸- سیاست‌های کلی قضایی پنج ساله۲۹- سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه۳۰- سیاست‌های کلی نظام برای «اصلاح الگوی مصرف»۳۱- سیاست‌های کلی نظام در بخش «امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات»۳۲- سیاست‌های کلی نظام در بخش «اشتغال»۳۳- سیاست‌های کلی نظام در بخش «نفت و گاز»۳۴- سیاست‌های کلی نظام در دوره چشم‌انداز 

البته اسناد دیگری همچون سند نقشه جامع علمی کشور ۱- سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ۲- سند توسعه بخش سلامت ۳- سند ملی توسعه بخش بهداشت و درمان ۴- سند چشم‌انداز وزارت نیرو ۵- سند توسعه، پژوهش و فناوری وزارت نفت ۶- نقشه جامع علمی سلامت   نیز اسناد بالادستی مهمی هستند که باید چراغ راه نوشتن برنامه های اجرایی و سیاستهای پیشرفت در استان گیلان قرار گیرند که هر یک از مدیران دستگاههای اجرایی مربوطه با تسلط کامل بر آمارهای موثق عملکرد گذشته باید طراحی واقع بینانه متناسب با ظرفیتها و استعدادهای انسانی و جغرافیایی و فرهنگی این استان را تدوین نمایند.

 مقام معظم رهبری، در بیاناتی که در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع الگوی اسلامی‌ـ‌ایرانی پیشرفت در تاریخ دهم آذر سال 89 داشتند، چهار عرصه را برای پیشرفت مطرح فرمودند که عبارت است از:

1-    پیشرفت در عرصه‌ی فکر

2-     پیشرفت در عرصه‌ی علم

3-     پیشرفت در عرصه‌ی زندگی

4-     پیشرفت در عرصه‌ی معنویت

 به تعبیر ایشان، چهارمین عرصه که از همۀ عرصه‌ها مهم‌تر می باشد و روح عرصه‌های دیگر به شمار می‌رود؛ عرصه معنویت است. پیشرفت در عرصه‌ی معنویت از منظر مقام معظم رهبری عبارتست از اینکه جامعه مبتنی بر باورهای قرآن مجید، تبدیل به جامعه‌ی متفکر و پویا و الهی بشود.

به رواج مرسوم قصد تاکید برشاخصهای آماری سازمانهای آماری کشور و استان را که به میزان رشد جمعیت و شاخصهای بهداشتی و درمانی و فرهنگی و آموزشی و ورزشی و تولید انواع محصولات دامی و کشاورزی و شاخصهای سرمایه گذاری هست را در این نوشتار ندارم لکن دغدغه و سوالات و راهکارها و هدف گذاریهایی مدنظر است که به آنها اشاره میگردد.

 

الف : دغدغه ها

1-    متاسفانه بدلیل روش تخریبی کارگزاران در نفی آمارهای کارگزاران قبلی و ایجاد تردید در این آمارها، (که روش ناپسندی است که در تمامی دولت ها کم و بیش تکرار شده)جامعه گیلان به تبع سطوح کشوری و ملی، یا امکان دسترسی به دقیقترین و به بروز ترین آمارها با نگاه مقایسه ای را ندارد و یا اگر چنین آمارهایی وجود دارد آنقدر مورد تهاجم قرار گرفته اند که استناد به آنها را با تردید مواجه می سازد. البته معلوم نیست چرا ما فراموش می کنیم که دولتها حداکثر بیش از دو دوره بر مصدر امور نیستند و دولت بعدی نیز ممکن است از روش تخریب آمار های دولت های قبلی برای تخریب دولت جاری استفاده کنند. این اولین دغدغه ایست که در حوزۀ سیاستگذاری برنامۀ ششم وجود دارد. لذا تهیه پیش نویس برنامه ها مستند به کدام مبنای آماری است؟ آیا به آماری دقیق و بروز دسترسی داریم؟ آیا به استناد این آمارها سیاستگذاری و برنامه ریزی خواهیم کرد؟ یا از اساس این آمارها را غیرقابل بهره برداری می پنداریم؟ اگر چنین است مبنای آماری برنامۀ ششم و راستی آزمایی آن چگونه ممکن است؟که البته دغدغه تهیه آمار صحیح در کشور همچنان باقیست.

2-    دومین دغدغۀ مردم ما این است که در سطوح مختلف برنامه ریزان و سیاست گذاران ؛ چه در سطح ملی و چه در سطح استانی، برداشت از مفهوم توسعه منطبق با کدام تعریف از توسعه بوده و است؟دغدغه ای که از سوی مقام معظم رهبری از پنج سال پیش برای تدوین الگوی اسلامی ایرانی برای سند توسعه مدنظرداشتند آیا همان مفهومی است که توسعه را مترادف با غربی شدن میداند و لاجرم در تناقض با استقلال و آزادی و مقاومت در مقابل استکبار و صهیونیسم جهانی و بعضی از آرمان های تغییر ناپذیر امام خمینی است.

 این دغدغه از آن جهت اهمیت دارد که در ساختار برنامه نویسی در ادوار مختلف معتقدند در فضای جهانی شدن لفظ استقلال منسوخ است و جمهوری اسلامی ایران اگر بخواهد؛ اسلامی رفتار کند و اسلام را راهنمای تصمیم گیری ها و اقدامات خود قرار دهد؛ مسلم است که نمی تواند با جهانی که بر مبنای سرمایه داری، قدرت نظامی صرف و ائتلاف های صرفا مبتنی بر قدرت است، همکاری و مناسبات راهبردی برقرار کند.

[2]این افراد از پیش؛ ما را محکوم به پذیرش دو راه می دانند: پیشرفت عمومی جمهوری اسلامی بدون هماهنگی با قدرت های بزرگ امکانپذیر نیست...جمهوری اسلامی ایران برای پیشرفت باید پارادوکس خود را با غرب حل کند.[3] یا تبدیل به یک کشور عقب مانده و قرون وسطایی شود! و دغدغه بزرگ ابهام در ساختار برنامه ریزی محلی، منطقه ای و ملی بدون نگاه به الزامات الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در تدوین برنامه توسعه است.

 

ب - سوالات

1-    لاجرم اگر پیشرفت برای مردم و برای کشور و برای نظام مقدس جمهوری اسلامی یک اصل است و سعادت شهروندان به آن گره خورده و باید همه حرکتها در مسیر پیشرفت فکر و علم و زندگی و معنویت جامعه باشد آنچه مردم گیلان در افکار عمومی بدان می اندیشند شاید مفید تر از تحقیق های علمی و آماری که بعضا با خواست و آمال آنها فاصله دارد باشد. لذا سوال اینست گیلان در برنامه ششم توسعه به چه سمتی حرکت خواهد کرد تا شهروندان جامعه به هدفهایشان برسند؟

2-    گیلان ما هم اکنون از موهبت دریا؛ کوه؛ جنگل؛ رودخانه؛ مرز مشترک با کشورهای خارجی؛ نزدیکی به مرکزکشور؛ راههای ارتباطی به چهاراستان دیگر و همچنین دهها هزار دانشجو و فارغ التحصیل و فرصتهای مناسب اطلاع رسانی مجازی و مکتوب در جهت فرهنگسازی و شهرکهای متعدد صنعتی و بستر مناسب کشاورزی برخوردارست. مردم پیوسته از خود می پرسند اگر محصولات کشاورزی مهم گیلان همچون برنج؛ چای؛ ابریشم، زیتون؛ کیوی؛ بادام؛ مرکبات و محصولات دامی و محصولات دام و طیور چون: شیلات، مرغ و ماهی پرورشی و غیرپرورشی به حد اعلی کیفیت و کمیت تولید برسد آیا مشکل بیکاری و افزایش در آمد خانوارهای گیلانی مرتفع نخواهد شد؟

3-    با وجودی که ساحل دریای کاسپین از غرب تا شرق مناطق اقتصادی و گردش گری استراتژیکی را در بر می گیرند مردم از خود می پرسند اگر دولت مردان بجای توسعه حمل و نقل پر هزینه و پر خطر جاده ای به فکر برنامه ریزی برای حمل و نقل دریایی باشند آیا بیکاری در استان ما و استان های مجاور باعث خروج بخش قابل توجهی از نیروی کار جوان و پر انرژی و تحصیل کرده از استان و تبدیل آنها به نیروی شبه کار و طفیلی خواهد شد؟

4-    اگرصدها کارخانه تولیدی نیمه کاره و یا از کار افتاده و یا نیمه فعال گیلان به نحوی مناسب مدیریت و کنترل و حمایت گردد میزان تولید محصولات بومی و اشتغال افزایش نمی یابد؟

5-    اگر از270000هزار متر ساحل دریا، در هر متر فقط برای یک نفر فرصت شغلی ایجاد شود آیا بیکاری در گیلان خواهیم داشت؟دریایی که اسکله ها و لنجهایش نیمه فعال رها شده است ،در حالیکه بهترین فرصت گردشگری دریایی بوده و میلیونها ایرانی آرزو دارند بر روی عرشه کشتی های کوچک و بزرگ در ساحل دریای کاسپین باخانواده خود با کمترین هزینه به تفریح سالم بپردازند و البته دهها بهره برداری دیگری که میتوان از دریا داشت؛و برنامه ما گیلانیان برای آن چیست؟

6-    سه هزار مسجد گیلان آیا نیاز به یک خادم یک جوان فعال فرهنگی یک روحانی و مبلغ دینی ندارد؟ که فرهنگ سازی هر منطقه را در تمام اوقات شرعی بعهده گرفته و از فرصتهای همنشینی و زندگی در کنار مردم منطقه به تبیین و بصیرت افزایی بپردازند؟ آیا ظرفیت فعال شدن حداقل ده هزار نفر در این مساجد فرصت کمی برای رشد و تعالی پیشرفت معنوی است؟

7-    هزاران هکتار زمین در اختیار منابع طبیعی و نهادها و ادارات مختلف گیلان در حصار دیوارها و سیم خاردارها مانده است که هیچ محصول باغی و صیفی در آن کشت نمی شود. این در حالیست که بسیج سازندگی الگوهای خوبی از به بهره برداری کشاندن این زمینه ها در محدوده اطراف منازل کشاورزان به ظهور رسانده است، لکن سهل نمودن فرآیند قانونی و نظارتی بر واگذاری استیجاری به فارغ التحصیلان کشاورزی نباید جزو برنامه های حتمی برنامه ششم توسعه گیلان باشد؟

8-    اگر آمار گرفته شود ساعتهای کثیری از سالنهای همایش دولتی در استان ما خالی و بدون برنامه است و در عوض ساعتهای فرآوانی از عمر جوانان ما در قلیان سراها میگذرد و سوال اینست چه کارگروه و شورایی توان تصمیم گیری برای بهره برداری از همه این سالنهای فرهنگی و هنری و همایشی دارد؟ دولت مردان ما همیشه به دنبال ساخت سالنهای جدید میلیاردی هستند در حالیکه سالنهای فعلی استان ساعتها و بلکه روزها خالی از هر برنامه ای است و در این میان صدها موسسه مردم نهاد برای در اختیار داشتن ساعتی از سالنها؛ مدتها در صف ملاقات مدیران قرار میگیرند و این البته حرف دیروز و امروز نیست.

9-    وقتی هر روز بیمارستانهای خصوصی در گیلان ساخته میشود و از طرفی ساعتها از عمر سالنهای ورزشی عمومی و دولتی و خصوصی ما بعلل گوناگون از پذیریش مردم خودداری میکنند اندوه بیماران نسل آینده با هزینه های سرسام آورد بر دل می نشیند؛ آیا براستی در برنامه ششم توسعه با این همه بیمارستانی که ساخته میشود ما استانی بیمارتر خواهیم داشت یا استانی ورزشکارتر؟؟!! صرف هزینه های حاشیه ای برای ورزشهای قهرمانی و بی توجهی به ورزش محلات معضل دو دهه اخیر گیلان شده است که فوتبالش به این حال روز رسیده است.

 میتوان به دهها مثال و سوال دیگر در همین مسیر در ابعاد مختلف اشاره کرد. پرسش بنیادی در ماههایی که فرصت برای تدوین برنامه ششم توسعه برای استانها داریم این است که گیلان در پازل توسعۀ ملی در کجا قرار دارد؟

 

ج راهکارها و هدف گزاری ها

اگر از منظر شاخصها و سیاستهای کلی پنج دوره گذشته بررسی صورت پذیرد مشخص خواهد شد که در برنامه های توسعه ای بعد از انقلاب  با توجه به ماده 48 قانون اساسی کشور، مبنی بر عدم تبعیض در بهره‏برداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استانها و توزیع فعالیتهای اقتصادی میان استانها به طوری که هر منطقه به فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه و امکانات لازم در دسترس داشته باشد؛ حصول توسعه و توازن منطقه ای با تاکید و تمرکز بیشتری مورد توجه قرار گرفته است.

برنامه اول توسعه (1368-1372) بر سازماندهی فضایی و توزیع جغرافیایی جمعیت و فعالیت متناسب با مزیت های نسبی هر منطقه به عنوان یکی از اهداف ده گانه برنامه، برنامه دوم توسعه(1374-1378) بر تمرکز زدایی و افزایش نقش استان ها و واگذاری کلیه طرح ها با ماهیت استانی به دستگاههای اجرایی محلی، برنامه سوم توسعه (1379-1383) بر تمرکززدایی اداری-سیاسی، کاهش تصدی گری دولت و تفویض اختیارات به استان ها، اجرای غیر متمرکز برنامه ریزی و بودجه ریزی، آمایش سرزمین، تشکیل شورای برنامه ریزی و توسعه استان ها، تشکیل خزانه معین استان ها، تشکیل ستاد درآمد و تجهیز منابع استان ها، برنامه چهارم توسعه (1384-1388) بر تمرکز و تاکید بر آمایش سرزمین و نظام هزینه-درامد استانی (مواد 72 تا 83)؛ و برنامه پنجم توسعه (1390-1393) بر توسعه منطقه ای، آمایش سرزمین، نظام هزینه-درامد استانی و توسعه متوازن تاکید شده است.

سیاستگزاران و برنامه ریزان اقتصادی کشور همواره سعی داشته اند تا با وضع قوانین و مقررات توسعه ای، زمینه ها و الزامات کلیدی مورد نیاز برای نیل مجموعه نظام اقتصادی کشور به سمت اهداف توسعه ای را فرآهم آورند. از جمله این اسناد و قوانین توسعه ای، سند چشم انداز بیست ساله کشور می باشد که به نوعی سند بالادستی سایر اسناد و قوانین توسعه ای است. حسب این سند که ابلاغ آن در سال 1382 و سال شروع اجرای آن 1384 بوده است؛ در سال 1404 ایران می بایست به کشوری با ویژگی های کلیدی دور بودن از فقر و تبعیض، توزیع عادلانه درآمد، برخوردار از سلامت، رفاه و تامین اجتماعی، فرصت های برابر برای همگان، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی تبدیل شود. در این راستا سیاستگزاران اقتصادی کشور در تدوین و تصویب قوانین پایین دستی سند چشم انداز کشور به ویژه قوانین برنامه توسعه چهارم و پنجم توسعه و سیاست های ابلاغی اصل 44 قانون اساسی بر گنجاندن مواد قانونی تسهیل و تسریع کننده دستیابی به اهداف سند چشم انداز به ویژه از حیث ایجاد توسعه متوازن منطقه ای و کاهش شکاف های منطقه ای تاکید فرآوانی نموده اند. مدعای این امر مواد قانونی برنامه پنجم توسعه شامل ماده 80 (ایجاد اشتغال پایدار، توسعه کارآفرینی، کاهش عدم تعادل منطقه ای و توسعه مشاغل نو)، ماده 84 (موظف شدن دولت به توزیع منابع صندوق توسعه ملی بین بخش ها و استان های کشور به منظور حصول توسعه متوازن)، ماده 180 (توزیع منابع عمومی و یارانه سود تسهیلات با رویکرد استفاده متوازن از امکانات کشور و توزیع عادلانه و رفع تبعیض و ارتقاء سطح مناطق کمتر توسعه یافته و تحقق پیشرفت و عدالت)، ماده 224 (توزیع عادلانه مازاد درآمد استانی جهت تعادل بخشی و ارتقاء شاخص های توسعه یافتگی بین استان ها) و فصل ششم قانون این برنامه با موضوع توسعه منطقه ای (تشکیل شورای برنامه ریزی و توسعه استانی، ساماندهی نظام هزینه درآمد استانی، توزیع منابع عمومی و یارانه سود تسهیلات با رویکرد استفاده متوازن از امکانات کشور و توزیع عادلانه و رفع تبعیض و ارتقاء سطح مناطق کمترتوسعه‌یافته و تحقق پیشرفت و عدالت، آمایش سرزمین و توسعه متوازن) می باشد که صد البته برای پیشرفت در استان گیلان باید توجه جدی از سوی دست اندرکاران مجری و نمایندگان استان گیلان صورت پذیرد.

لکن آنچه مورد تاکید است توجه مدیران و سیاستگذاران و نهادهای مسئول و متفکران و صاحبان عرصه تحقیق و پژوهش دستگاههای اجرایی به هدف گذاری صحیح است.

اگر برای گیلان در برنامه ششم توسعه بیست هدف مهم که زمینه تحول گیلان میشود در نظر گرفت، باید بصورت دقیق نیازسنجی؛بطور کامل ارزیابی؛به طریقه درست نقشه راه طراحی گردد و سپس همه مردم و مسولین با یک نگاه مشترک که نیاز به اطلاع رسانی نیزدارد؛ همت خود را بمدت پنج سال معطوف رسیدن به این بیست هدف عالی نمایند ؛ چرا که قطعا هر استانی در بخشی از موارد دارای مزیت نسبی و یا قطعی هستند و در همه امور نمیتواند به حد اعلی برسد؛نکته ای که در افکار عمومی هم مطرح شده است و مردم در ذهن خود از هر استانی شاخص های را متصور هستند.

لذا گام اول اینست که در کارگروههای تخصصی تدوین برنامه ششم اولا تمامی اعضا تصمیم گیر، باید مسلط به سیاستهای کلی یا سندهای بالادستی مربوطه باشند، نه اینکه تصمیم گیرندگان هنوز حتی یکبار اسناد بالادستی حیطه مربوطه را مطالعه نکرده باشند آنگاه با نگاه جز بخشی نگر، قصد سیاستگذاری و هدفگذاری داشته باشند.

تاریخ قضاوت خواهد کرد در این مقطع خاص مدیران و مسئولین مربوطه نقشه راه پیشرفت را درست دریافته اند یا خیر؟ اگرقرار باشد بفرض مثال بگویم میزان تولید چای استان در سالجاری هزار تن است و پس از پنجسال میخواهیم به ده هزارتن برسیم بی آنکه سطح کیفیت،بازارهای قابل فروش؛اشتغال مورد نیاز و توجیه کلیه مردم استان و کشاورزان مرتبط جهت آگاهی از چشم انداز ترسیم شده را در نظر نگیریم قطعا اهمیت لازم برای رسیدن به هدف اساسی گیلان محقق نمیشود.

نکته کلیدی که چند دهه است مسئولین با مردم در برش استانی یا شهرستانی در میان نمیگذارند؛ همانا اعلان و بیان شفاف و دقیق کمی و کیفی چشم انداز ترسیم شده بخشهای مختلف فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی ، کشاورزی ، صنعتی و گردشگری و غیره است؛چراکه وقتی مردم بدانند نقششان در تحقق این آرمان کارشناسی شده که در برش استانی و شهرستانی تعریف و برنامه ریزی شده است ؛ قطعا همگامی بیشتری خواهند داشت.

نقطه شروع یک گام موثر پنجساله آینده گیلان امروز با شرکت عده ای در جلساتی تخصصی خواهد بود ، جائیکه نوع نگاه عالمانه که متعهد به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با توجه به تاکید بر مزیتهای اصلی و سریع الاجابه باید شکل بگیرد؛ نگاهی که در چند برنامه پنج ساله گذشته استان به این ترتیب عمل نگشت. این نگاه تخصصی صرفا با برقراری رابطه با بعضی از مجامع و بنیادهایی که مدعی هستند برای توسعه استان فعالیت می کنند ولی هر عقلی می داند که تمایلات سیاسی و قبیله ای دارند، محقق نخواهد شد. همانطوری که با دعوت رسمی از بعضی اساتیدی که مردم نسبت به آنها تصویر روشنی ندارند و خودشان نیز از اساس اعتقادی به استقلال و آزادی ایران عزیز ندارند، به نتایج مثبتی نخواهد رسید. نگاه به حوزۀ توسعۀ استانی نباید مبتنی بر سلایق و علایق اشخاص که دوام آنها در حوزۀ قدرت بیش از اجرای یک برنامه کوتاه مدت نیست، باشد. توسعه اگر قرار است تداوم داشته باشد و دولت آینده سیاستگذاری های دولت قبلی را نفی و دستاوردها و آمارهای آن را باطل و مردود اعلام نکند باید مبتنی بر اسناد بالا دستی و در راس آن سند چشم انداز بیست ساله باشد.

اما دغدغه روزمره و همیشگی این سالها و شاید این روزها توجه به تعداد پروژه های عمرانی؛کل اعتبارات پروژهای عمرانی و میانگین وزنی پیشرفت پروژهای عمرانی بوده تا جایی که تمام انرژی و تمرکز دست اندرکاران را میگیرد و گویی تمامی مسیر راه پیشرفت در تامین و افزایش تعداد و اعتبارات پروژه های عمرانی خلاصه میشود؛ مسابقه عمرانی و ساخت و سازی که شاید در کل کشور و البته حوزه انتخابیه به حوزه انتخابیه شکل میگیرد و گویی پایانی بر ساخت و سازها تصور نیست و البته گاها عدم توجه به پیوستهای فرهنگی و پدافندغیرعامل و توجه به اسناد بالادستی سبب میشود آنچه تلقی پیشرفت باید بگیرد سبب دهها معضل فرهنگی و اجتماعی و غیره میشود که مباحثی همچون مهاجرت از روستاها به شهر در همین مسیر تعریف میگردد.

امید میرود صاحب نظران با ارایه نظراتشان در شرایطی که مقام معظم رهبری فرمودند هماهنگی و همفکری و تعامل خوبی در بین قوای سه گانه کشور هم اکنون وجود دارد در استان گیلان هم با همدلی به سمت پیشرفت با الگوی اسلامی و ایرانی گامهای موثری بدرستی برداشته شود.

 

 

 

 

 



[1] - بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان‏ (۱۳۸۸/۰۲/۲۷)

 

[2] - محمود سریع القلم، ایران و جهانی شدن، مرکز تحقیقات استراتژیک، تهران، 1384، صص 128، 124

[3]  - همان، ص 127