شاخص های سیاسی از دیدگاه امام خمینی(ره):
اصل توجه به عملکرد ها نه شعارها (میزان حال فعلی افراد است)
فصل اول: توجه به سوابق وعملکرد افراد
1. توجه به حال فعلی افراد:
من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلامنمایى بعضى افراد ذکرى از آنان کرده و تمجیدى نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازى آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالى بود که خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مىنمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلى او است.
(صحیفه امام (ره)ج21،ص469).
2. توجه به تکلیف فعلی:
ما باید ملاحظه وظیفه فعلى شرعى- الهى خودمان را بکنیم و باکى از هیچ امرى از امور نداشته باشیم. کسى که براى رضاى خدا ان شاء اللَّه مشغول انجام وظیفه است، توقع این را نداشته باشد که مورد قبول همه است، هیچ امرى مورد قبول همه نیست.
(صحیفه امام (ره ) ج19،ص246).
3. دلیل خواستن در مورد سلامت یا انحراف اشخاص:
باید توجه داشته باشید که این ها که آمدند و مطلبی را گفتند مچشان را بگیرید که این آقائی که تو می گوئی فلان است، دلیلت چیست؟
(صحیفه امام(ره) ج13،صص538و539)
نباید ما بدون دلیل و بدون شاهد یک مطلبى را قبول بکنیم. بعضى از فلاسفه مىگویند که کسى که بىدلیل یک مطلبى را قبول بکند از فطرت انسانى خارج شده است. و صحیح است. (صحیفه امام(ره) ج13،صص538و539)
4. لزوم توجه ودقت در شناسائی و سابقه اشخاص:
بسیارى از اشخاصى که مىآیند مىگویند ما توبه کردیم، توبه قبول است، لکن نمىشود آنها را سر یک کارى گذاشت که آن کار اهمیت دارد. براى اینکه ما نمىدانیم که- به حسب واقع که ما نمىدانیم که- این آدم توبه کرده یا این آدم مىخواهد با این کلمه «توبه» ما را بازى بدهد. ما باید از او قبول مىکنیم که در جامعه مسلمین مثل سایر مسلمانها با او عمل بکنیم. (صحیفه امام(ره) ج13،صص 538و539).
خیلى از اشخاص هستند که تمام حرفهایشان حرفهاى اسلام است، تمام حرفهایشان حرفهاى نهج البلاغه است، و تمام حرفهایشان حرفهاى قرآن است، لکن مسیرشان این نیست. (صحیفه امام(ره) ج13،صص 538و539).
این از مسائل مهمى است که در درجه اوّل اهمیت واقع شده است که اشخاصى که اداره مىکنند یک جایى را، از اوّل ارزیابى بشود که این اشخاص چه کاره بودهاند. سابقهشان چیست. تحصیلاتشان در کجا بوده. چه جور رویّهاى در تحصیلات داشتند. و بعد از انقلاب چه جور وضعیتى اینها داشتند. قبل از انقلاب چه وضعیتى داشتند اینها. افکارشان قبلًا چى بوده. (صحیفه امام(ره) ج13،صص 538و539).
5. شناخت وانتخاب اشخاص مؤمن و متعهد برای مشاغل:
اشخاصى که متعهد هستند، اشخاصى که سالم هستند، اشخاصى که بصیرت دارند و هیچ انحراف ندارند و بر صراط مستقیم انسانیتند، به مجالس و مجلس شورا بفرستیم؛ تا اینکه انشاءاللَّه اسلام به آن معنایى که هست، اسلام به آن حقیقتى که هست، در ایران پیاده بشود. (صحیفه امام(ره) ج6،صص508و509).
ملت عزیز ایران، شما شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار را به وحشت انداخته، هیچ گاه با هیچ قدرتى سازش نکنید که یقین دارم نمىکنید. و
هر کس در هر مقام که خیال سازش با شرق و غرب را داشت بىمحابا و بدون هیچ
ملاحظه او را از صفحه روزگار براندازید، که سازش با شرق و غرب خودباختگى
است و خیانت به اسلام و مسلمین است (صحیفه امام ج12، ص148)
6. آسیب دیدن کشور از اشخاص ناخالص:
اسلحه وقتى در دست اشخاص غیر صالح افتاد و ناشایسته چه مفاسدى دارد. از اول، بشر مبتلاى به همین بوده که اسلحه در دست اشخاص ناصالح بوده است. (صحیفه امام(ره) ج3،صص297و298).
قلم خودش یکى از اسلحههاست؛ این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد. وقتى که قلم دست اراذل افتاد، مفسدهها زیاد خواهد شد.
(صحیفه امام(ره)ج3،صص305و306).
7. لزوم توجه به اشخاص نفوذی:
مىبینیم در سرتاسر کشور یک مسائل انحرافى هست. و این مسائل انحرافى نمىشود از آن اشخاصى که خودشان مستقیماند باشد. معلوم مىشود که یک اشخاصى منحرف در اینها وارد شدند؛ مثلًا در کمیتهها، در دادگاهها و در بسیج، در همه جا، در رادیو و تلویزیون، در مطبوعات، در بین اینها الآن بسیار اشخاص سالم هستند. اما چون ممکن است گاهى ساده فکرى بکنند، و یک کسى که درست نمىشناسند، سوابقش را درست اطلاع ندارند، به همان طورى که خودش را ظاهرسازى مىکند گول بخورند و وارد بکنند.(صحیفه امام(ره)ج13،ص473).
فصل دوم: موازینی که بیانگر درستی حال فعلی افراد است
1. قیام برای خدا
میزان در اول سیر، قیام للَّه است هم در کارهاى شخصى و انفرادى و هم در فعالیتهاى اجتماعى. سعى کن در این قدم اول موفق شوى که در روزگار جوانى آسانتر و موفقیّتآمیزتر است.(صحیفه امام (ره) ج18،صص512و513).
به خودتان توجه کنید ببینید که در این خدمت، اخلاص دارید براى خدا، براى خدا خدمت مىکنید، براى احکام خدا خدمت مىکنید، براى جمهورى اسلام خدمت مىکنید یا اینکه نه، مقصدتان چیزهاى دیگرى است و این بهانه است.
(صحیفه امام (ره)ج12،صص353و354).
2. داشتن تقوا:
بسیارى از این آدمهایى که منحرف کردند و مىکنند جوانهاى ما را، از اینها هست که در قشر شما (معلمان) و در قشر ما بودند و متقى نبودند.
(صحیفه امام(ره) ج7،ص471)
در اسلام تقوا مطرح است. آنکه تقوا دارد، هر که تقوایش زیادتر است، پیش خدا کرامتش زیادتر است. آن کارمندى که در کارمندىاش تقوا دارد، آن نخستوزیرى که در نخستوزیرىاش تقوا دارد، تقواى سیاسى دارد، آن وزرایى که تقوا دارند، در کارهایى که مىکنند متقى هستند، با خدا هستند، آن رئیس جمهورى که تقوا دارد، الهى است، اینها کریمند.(صحیفه امام(ره) ج6،صص313و314).
3. موافقت با اسلام:
انحرافات را از کجا بشناسیم؟ از کجا بدانیم که [تفاوت] قشر نهضت به وجودآور، با قشرهاى مخالف نهضت چیست؟ از کجا بفهمیم؟ از نوشتههاى آنها، از گفتار آنها، از اجتماعات آنها، از میتینگهاى آنها. هر اجتماعى که بر اساس اسلام و قوانین اسلام است، بر مسیر این ملت است. و هر اجتماع و هر نطق و هر خطابه و هر قلمفرسایى که بر خلاف مسیر اسلام است، هر چه باشد خلاف این نهضت است.
(صحیفه امام (ره)ج8،صص55و56).
4. تبعیت از قانون:
بعد از اینکه یک چیزى قانونى شد دیگر نق زدن در آن، اگر(کسی) بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فى الارض است؛ و باید با او دادگاهها عمل مفسد فى الارض بکنند. (صحیفه امام(ره) ج14،ص377).
قانون معین شده است. نمىشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط مىکنى قانون را قبول ندارى! قانون ترا قبول ندارد. نباید از مردم پذیرفت، از کسى پذیرفت، که ما شوراى نگهبان را قبول نداریم. نمىتوانى قبول نداشته باشى.
(صحیفه امام (ره)ج14،ص377).
پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفاى اسلام تمام براى قانون خاضع بودهاند و تسلیم قانون بودهاند. ما هم باید تبعیت از پیغمبر اسلام بکنیم و از ائمه هدى بکنیم و به قانون هم عمل کنیم و هم خاضع باشیم در مقابل قانون. قانون براى همه است. ... اگر پسر رسول اکرم، دختر رسول اکرم، هم- خداى نکرده- دزدى کند، رسول اکرم دست او را مىبرد، قانون است. (صحیفه امام(ره)ج14،صص413و414).
اگر یک جایى عمل به قانون شد و یک گروهى در خیابانها بر ضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند، این همان معناى دیکتاتورى است . (صحیفه امام(ره)ج14،صص414-416).
5. حرکت در مسیر ملت:
هى ننشینید و بگویید که مردم چه شدهاند؛ مردم دیگر مأیوس شدند؛ مردم کذا شدند.
نخیر، مردم از اسلام مأیوس نمىشوند. کارهاى ما هم هر کدام فاسد است، مىگویند کار تو فاسد است، ولى ما جمهورى اسلامى را مىخواهیم.
(صحیفه امام(ره)ج14،ص372).
شما خون دادید؛ شما جوان دادید؛ خانههاى شما را سوزاندند. آنکه شما مىخواهید آن باید بشود نه آنکه آنهایى که از اروپا و خارج آمدهاند مىخواهند؛ نه آنکه اعیان و اشراف مىخواهند؛ نه آنکه حقوقدانها مىخواهند. آنکه شما مىخواهید میزان است. آنکه خون داده باید حرفش را شنید؛ رأى او مُتَّبَع است.
(صحیفه امام(ره) ج6،ص276).